کد مطلب:51849
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:7
حقيقت «تقوي» طبق آيات قرآن چيست؟
وقتي به تماشاي موارد استعمال تقوي در قرآن ميرويم، مفعول اين فعل را مختلف مييابيم براي نمونه به چند مورد اشاره ميكنيم
1. اِتّقُواالله ـ در اينجا مفعول، اسم جلاله الله قرار داده شده، يعني بترسيد از خداوند و از او پروا داشته باشيد.
2. « ِاتّقوُ يَوماً لا تَجْزي نفسٌ عن نفسٍ شيئاً» بقره/48 ـ در اينجا روز قيامت مفعول قرار گرفته است [يعني پروا داشته باشيد از روزي كه نَفْْسي به جاي نفس ديگر جزا داده نميشود.]
3. «اِتّقوُ النّارَ الّتي اُعِدّتْ لِلكافرين» (سوره بقره) ـ در اين آيه (النار) مفعول واقع شده، [يعني بپرهيزيد از آتشي كه مهيا شده براي كافرين.] مفسّران گفته اند، وجه اينكه خداوند فرموده آتش الآن مهيّا و آماده است، يا اينكه فرموده بهشت الآن موجود است ، با اينكه ميتوانست در موقع نياز آنها را بيافريند، اين است كه اي بشر بدان، نقد معامله ميكنيم، نه نسيه، اگر چه نسيه قادر متعال هم نقد است.
4. «اتَّقوُا فِتْنَة لا تُصيبَنّ الذّين ظَلموُا مِنكُم خاصة» انفال/25 ـ در اين آيه مفعول كلمه (فتنه) واقع شده، [يعني بپرهيزيد از فتنهاي كه فقط دامن ظالمين شما را نميگيرد،] بلكه دامن بيتفاوتان جامعه (كه، نظاره گر سيل گناه بودند و دم نزدند) را هم ميگيرد، و بلكه بالاتر دامن كساني كه قبول ظلم كردند و مظلوم واقع شدند را هم ميگيرد.
از مجموع اين چند آيه وآيات ديگر قرآن ميتوان نتيجه گرفت كهحقيقت تقوي پرهيز است، پرهيز از گناه، پرهيز از معصيت و نافرماني، جالب اين است كه خداوند از خود به عنوان «اهل تقوي» ياد ميكند «هو اهل تقوي واهل المغفرة» مدثر/56 بله او هم پرهيز از ظلم ميكند، از اينكه اجر كسي را ضايع كند، از اينكه ظلم ظالمان وعدل عادلان را به بوته فراموشي سپارد، و تعالي الله عن ذلك علوّا كبيرا. بنابر اينكه تقوي حقيقتش (پروا) شد، يك حالت نفساني و رواني ميشود، يك نيروي نامرئي كنترل كننده رفتار ميشود، نه يك عمل و فعل، يعني فردي كه داراي اين حالت است متّقي ناميده ميشود و نتيجه چنين حالتي اجتناب از معصيت، و رستن از نا فرماني و گسستن از گناه است، نه اينكه اگر كسي احيانا معصيتي را ترك كرد متّقي ناميده شود زيرا مبدا اشتقاق اين مشتق، حال است، نه عمل و در نتيجه متلبس به اين حال متقي است نه متلبس به اين فعل گذرا، با اين توضيح معلوم ميشود كه تقوي با معني عدالتي كه فقهاء در رسالههاي عمليه دارند هم اُفق است، زيرا عدالت بر طبق عقيده آنها حالتي است، كه انسان را از عصيان و سركشي بازميدارد، اگر اين حالت در انسان مستحكم و زيربناي حالات انساني شد، توانسته در برابر امواج شهوت سدّي بسازد كه اگر در مواقعي هم اين سدّ بواسطه امواج آسيب ببيند و يا حتّي شكسته شود، قابل ترميم است، زيرا هنوز بنيان و پي روحيّات باقي است، چون تقوي آن حالتي شد كه ماندني است، نه عمل و فعل گذرا كه رفتني است.
تقوي مساوي است با احساس مسئوليت در برابر پروردگار، عدم بي تفاوتي نسبت به جامعه و عقائد مردم، از بي رنگي در آمدن و جامه صبغة اللهي پوشيدن كه «صِبْغَةَ الله ومَنْ اَحسَنُ مِنَ الله صبْغَةً» بقره/138
اخلاق اسلامي ج 1
اكبر خادم الذاكرين
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.